از کراماتنا

ساخت وبلاگ
پس از آنکه آن عارف نامی و آن زاهد و پارسای بلاگستانی، گندوم بانوی شیرازیِ نرسیده به بخارایی از مناسبات و تذکره خویش رونمایی نمود این بنده نگارنده و فرزند خوانده وی نیز یاد خاطراتی چند از ایام قدیم بیفتادمی که به صورت موردی خواهم نگاشتشان: نقل است که آن نگارنده کلمتین معقولتین، آقاگل رحمه الله علیه از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت: 20:08

امام اهل تصوف بود و در اصناف علم به کمال بود و دریای اندوه و درد بود و کوه حلم و ثبات بود و خزانه مروت و شفقت بود و در رموز و اشارات اعجوبه بود و اول کسی که در بغداد سخن حقایق و توحید گفت او بود و بیشتر از مشایخ عراق مرید وی بودند و خال جنید بود و مرید معروف کرخی بود و حبیب راعی را دیده بود و در اب از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت: 20:08

نقلست که یک روز با جمعی می‌رفت جماعتی جوانان می‌آمدند و فساد می‌کردند تا به لب دجله رسیدند یاران گفتند یا شیخ دعا کن تا حق تعالی این جمله را غرق کند تا شومی ایشان از خلق منقطع شود. معروف گفت: دست‌ها بردارید. پس گفت الهی چنانکه درین جهان عیش شان خوش داری در آن جهان شان عیش خوش ده.  اصحاب به تعجب بمان از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 166 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 12:07

پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمی‌شناختم که عمود بر زمین بایستد... پیش از تو، هیچ خدایی را ندیده بودم که پای افزاری وصله دار به پا کند، و مَشکی کهنه بر دوش کشد و بردگان را برادر باشد. آه ای خدای نیمه شب‌های کوفه‌ی تنگ. ای روشنِ خدا در شب‌های پیوسته‌ی تاریخ ای روح لیلة القدر حتّی اذا مَطلعِ الفجر... بخ از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 153 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 13:35

نقلست که شیخ گفت وقتی در بادیه می‌رفتم مجرد پیرزنی دیدم که می‌آمد عصابه ای بر سر بسته و عصایی در دست گرفته، گفتم مگر از قافله باز مانده است! دست به جیب بردم و چیزی بوی دادم که ساختگی کن تا از مقصود بازنمانی، پیرزن انگشت تعجب در دندان گرفت و دست در هوا کرد و مشتی زر بگرفت و گفت تو از جیب می‌گیری من از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 156 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 19:47

بعضی چیزا خیلی ارزشمندن. منظورم ارزش معنویه و نه ارزش مادی. مثل این کتاب. دیروز که پدرجان در حال سر و سامون دادن به وضعیت دفتر و سررسیدهای قدیمیش بود. و طبق معمول هرسال نیمی از دفترها و وسایلش رو وارد چرخه بازیافت کرد و باز با این حال دلش نیومد که اون نصف دیگه رو هم دور بریزه، وسط اون همه آت و آش از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 158 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 19:47

أسئلُک حُبَّک

و حُبَّ من یُحِبُّک

و أن تَجعَلَک أحَبَّ إلَىَّ مِمّا سِواک

کارى کن که تو را

دوست داشته باشم

و کسانى که تو را دوست دارند را 

دوست داشته باشم

و تو را بیش از هر چه غیر توست

دوست داشته باشم.

#مناجات_خمس_عشر

مناجات المحبّین

مرغ از قفس پرید، ندا داد جبرئیل

 اینک شما و وحشت دنیای بی علی...

از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 12:49

و گفت: پیش از این مردمان دوایی بودند که از ایشان شفا می‌یافتند، اکنون همه دردی شده‌اند که آن را دوا نیست.  ذکر محمد بن سماک قدس الله روحه ***** نقل است که احمد همسایه ای گبر داشت، بهرام نام. مگر شریکی به تجارت فرستاده بود. در راه آن مال را دزدان ببردند. خبر چون به شیخ رسید مریدان را گفت: برخیزید از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 164 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 12:49

و گفت: راضی بودن و رضا آن است که از خدا بهشت نخواهی و از دوزخ پناه نطلبی. و گفت: من نمی‌شناسم زهد را حدی، و ورع را حدی، و رضا را حدی و غایتی، ولکن راهی از او می‌دانم. و گفت: از هر مقامی حالی به من رسید، مگر از رضا که به جز بویی از او به من نرسید با این همه اگر خلق همه عالم را به دوزخ برند و همه به از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 158 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 11:21

آورده‌اند که روزی شخصی با نام لاادری همایونی روزه گرفته بودی و همی نشسته بودی و در دریای فکر و خیال مستغرق بودی و چنین می‌گفت: هرچند رسیده است مکرر آیه روزه به تن خلق بود پیرایه ما روزه گرفتیم که افطار کنیم با کاسه آش دختر همسایه... باری در فکر فرو رفته بودی و با خود می‌گفت یعنی می‌شود؟ شود که هم از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 181 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 2:17

و عنایت حق تعالی در حفظ او چندان بود که چون دست به طعامی بردی که شبهت در او بودی رگی در پشت انگشت او کشیده شدی چنانکه انگشت فرمان او نبردی، او بدانستی که آن لقمه به وجه نیست. جنید گفت: روزی حارث پیش من آمد. در وی اثر گرسنگی دیدم. گفتم یا عم! طعام آرم؟ گفت: نیک آید. در خانه شدم. چیزی طلب کردم. شبانه از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 179 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 2:17

مستند "بار دیگر مردی که دوست می داشتم" را دیدم.  نادر ابراهیمی برای من تا پیش از این (و قطعاً بعد از این) یک الگوی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده است. مردی که دغدغه‌های مشخصی دارد با جان و دل کار می‌کند و برای دغدغه‌هایش می‌نویسد. ابراهیمی برخلاف بسیاری از نویسندگان دوران انقلاب و قبل از آن، شبهه رو از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 2:17

امروز به محض باز شدن صفحه‌های وب و اینترنت و تلگرام با یک خبر بسیار بد و دردناک مواجه شدم، دلم گرفت، غرورم له شد. مانند اینکه دیوانه‌ای وارد خانه‌ام شده باشد، هرچه به زبانش آمده گفته باشد و در نهایت یک سیلی هم خوابانده باشد زیر گوشم. حال هرچقدر هم که من آن دیوانه را به خاطر گستاخی‌اش بزنم باز غرورم از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 10:52

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. دریافت تذکرةالأولیاء  ذکر بایزید بسطامی رحم از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 10:52

روایت داریم هرکس یکبار خبر رادیوبلاگی‌ها را شنیده باشد موظف است در چالش #خبرنگار_شو شرکت کند. یک نفر بود خبر رادیوبلاگی‌ها رو شنید ولی تو چالش شرکت نکرد سنگ کلیه گرفت! مرد. بازهم میل خودتون. منتظرتونیم. 

ضمناً شرکت در چالش رو به ساعات پایانی زمان مشخص شده موکول نکنید. 

#خبرنگار_شو

از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 166 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 10:52

نقل است که روزی نان می‌خوردی. سگی آنجا بود و بدو می‌داد. گفتند: چرا با زن و فرزند نخوردی؟ گفت: اگر نان به سگ دهم تا روز پاس من دارد تا من نماز کنم! و اگر به زن و فرزند دهم از طاعتم باز دارند! ***** نقل است که یکبار در محملی بود و به مکه می‌رفت. رفیقی با او بود. او همه راه می‌گریست. رفیق گفت: از بی از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 143 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 10:52

نقل است که در بلخ قحطی عظیم بود، چنانکه یکدیگر می‌خوردند، غلامی دید در بازار شادمان و خندان. گفت: ای غلام، چه جای خرمی است؟ نبینی که خلق از گرسنگی چون اند؟ غلام گفت: مرا چه باک که من بنده کسی‌ام که وی را دهی است خاصه و چندین غله دارد. مرا گرسنه نگذارد. شقیق آن جایگاه از دست برفت. گفت: الهی این غلام از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 10:52

نقل است که او را بر کسی مالی بود و در محلت آن شخص شاگردی از آن امام وفات کرد. امام به نماز او رفت. آفتابی عظیم بود و در آن جا هیچ سایه نبود الا دیواری که از آن مرد بود که مال به امام می‌بایست داد. مردمان گفتند: در این سایه ساعتی بنشین. گفت: مرا برصاحب این دیوار مالی است. روا نباشد که از دیوار او تم از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 147 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 10:52

نقل است که یک روز یارانش درآمدند، او را دیدند که می‌گریست. گفتند: سبب چیست گریه را؟ گفت: دوش در سجده چشم من در خواب شد، خداوند را دیدم. گفت: یا ابا الفیض!خلق را بیافریدم، بر ده جزو شدند. دنیا را بر ایشان عرضه کردم، و نه جزو از آن ده جزو روی به دنیا نهادند. یک جزو ماند آن یک جزو نیز بر ده جزو شدند. از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 159 تاريخ : چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت: 19:41

امشب به ذکر ابراهیم ادهم رسیدم، داستانش رو یحتمل می‎دونید. ابراهیم حاکم شهر بلخ بود. و پس از اینکه ترک دنیا کرد یکی از عرفای بزرگ زمان خودش شد. پیشنهاد می‌کنم ذکر ابراهیم ادهم رو به طور کامل بخونید. نقل است که ابراهیم گفت: شبها فرصت می‌جستم تا کعبه را خالی یابم از طواف، و حاجتی خواهم. هیچ فرصت نمی از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت: 1:33